توقیعات امام زمان علیه السلام

از دانشنامه‌ی اسلامی
(تغییرمسیر از توقیعات امام زمان (عج))

در کتب روائى، فقهى و تاریخى شیعه، قسمتى از مکتوبات ائمه اطهار علیهم‌السلام به عنوان «توقیعات» آمده که عمده آنها توقیعاتى است که از سوى امام زمان حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه صادر گردیده است. بیان مباحث عقیدتى، ذکر وظایف شیعیان در عصر غیبت، بیان قسمتى از احکام شرعی، نصب وکلا و نواب، افشا کردن تزویر مدعیان دروغین و طرد و لعن غلات و منحرفین، از جمله مطالب مطرح شده در این توقیعات است.

تعریف توقیع

«توقیع» در لغت به معنای امضا کردن نامه و فرمان و نشان کردن نامه و منشور و همچنین نوشتن عبارتی در ذیل نامه و کتاب است. و اصطلاحاً به دستورها و نامه های خلفا، بزرگان و دولتمردان گفته می شود. همچنین به پاسخ هایی که پادشاهان و بزرگان، زیر سؤال ها و درخواست های کتبی که از ایشان می شود، «توقیع» اطلاق می گردد.

در فرهنگ معین برای «توقیع» معانی گوناگونی مانند: نشان گذاشتن بر چیزی، نوشتن چیزی ذیل کتاب، امضاکردن نامه و فرمان، فرمان شاهی و دست خط، بیان شده است.

در کتاب های روایی، فقهی و تاریخی شیعه نیز، توقیع به قسمتی از نوشته های ائمه اطهار علیهم السلام اطلاق شده است. البته عمده آن توقیعات از سوی امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف صادر گردیده است. در نتیجه توقیعات حضرت مهدى علیه السلام همان مطالبى بود که آن حضرت به خط مبارک خود در جواب سؤال ها و عریضه ها ذیل نامه ها مرقوم مى داشتند و توسط یکى از سفرا به صاحبان نامه باز مى گرداندند.

توقیعات صادره از امام زمان

در کتاب‌های معروف امامیه، همچون: «کمال الدّین» شیخ صدوق، «الغیبة» شیخ طوسی، «احتجاج» احمد طبرسی، «بحارالانوار» علامه مجلسی و کتب دیگر، حدود هشتاد توقیع از ناحیه‌ی مقدس امام زمان علیه السلام نقل شده است که برخی از آنها خطاب به سفرا و نواب خاص است، برخی خطاب به علما و فقهای شیعه، برخی دیگر در پاسخ به سؤالات است و در برخی به تکذیب و لعن و نفرین کسانی پرداخته شده که به دروغ، ادعای بابیت و سفارت از طرف آن حضرت داشته‌اند.

توقیعات امام مهدی علیه السلام را می‌توان به دو دسته تقسیم کرد:

الف) توقیعات غیبت صغری:

در دوران محدود غیبت صغری (۲۵۵ـ تا ۳۲۹ ق. که تقریباً ۷۴ سال می‌شود)، توقیعاتی به‌واسطه چهار نایب خاص حضرت مهدی (عثمان بن سعید، محمد بن عثمان، حسین بن روح و علی بن محمد سمری) در جواب سؤالات و شبهات صادر می‌شد. مضمون اصلی چنین توقیعاتی، تعیین تکالیف برای شیعیان بوده و آن حضرت سعی می‌کرد که آنها را از سردرگمی نجات دهد.

ب) توقیعات غیبت کبری:

در زمان غیبت کبرای حضرت مهدی علیه السلام، بدون شک ارتباط شیعیان با آن حضرت به طور غیرمستقیم برقرار است و یکی از راه‌های این ارتباط، صدور توقیعات شریف از جانب ایشان به خواص و بزرگان شیعه است. در توقیعات زمان غیبت کبری، دو نکته وجود دارد:

اوّلاً، چنین توقیعاتی مگر در مواقع ضرورت قابل افشا نبوده و هر کسی نمی‌توانست به مضمون چنین توقیعاتی دست یابد. ثانیاً، پاسخ به شبهات، جرح و تعدیل شخصیت‌ها، تحلیل مسائل روز و...، از محورهای اساسی چنین توقیعاتی است. توقیع صادره از آن حضرت خطاب به شیخ مفید رحمةالله علیه، نمونه این توقیعات در زمان غیبت کبری است.

ویژگی‌های توقیعات امام زمان

اکنون به طور اجمال، بخش هایى از ویژگى‌ها و مزایاى توقیعات مقدسه حضرت مهدى عجل الله تعالی فرجه الشریف را بیان مى‌کنیم و به بررسى عمومى و کلى مسائل طرح شده در آنها مى‌پردازیم:

  • الف) رابطه اعجاز با توقیعات؛ نظر به این که توقیعاتى که در پاسخ به سؤالات و درخواست ها صادر مى‌شد، معمولاً ظرف سه روز انجام مى‌گرفت، شاید نتوان ادعا کرد همه آنها توأم با اعجاز بوده، گرچه نحوه صدور توقیعات و چگونگى ارتباط نواب خاص امام زمان با آن حضرت فاش نشده است، اما در بخشى از توقیعات، معجزه‌آمیز بودن آنها کاملا مشهود است و به طور قطع مى‌توان گفت صدور آنها به طور عادى صورت نگرفته است. مثلا در سال ۳۱۲ ق، از سوى حضرت مهدی علیه السلام در مورد گمراهى و انحراف ابن ابى‌عزاقر شلمغانى، توقیعى صادر گشت که ناظران عینى گفته‌اند: هنوز مرکب آن تر بود و خشک نشده بود. و نیز محمد بن فضل موصلى شیعه بود ولى نیابت جناب حسین بن روح را قبول نداشت، روزى هنگام بحث با یکى از دوستانش به نام حسن بن على وجناء و به پیشنهاد او براى آزمودن نایب امام علیه السلام مطلبى را کاملاً محرمانه با هم توافق کردند و حسن بن على وجناء کاغذ سفیدى از دفتر موصلى جدا کرد و قلمى تراشید و با آن بدون مرکب مطالبى بر روى آن ورقه نوشت، سپس آن را مهر کرد و توسط خدمتکار نزد حسین بن روح فرستاد. ظهر همان روز جواب نامه در همان ورقه ارسالى آمد که فصل به فصل با مرکب نوشته بود. این معجزات در مرحله صدور بود، اما در متن خود توقیعات موارد بسیار زیادى از معجزات مشهود است که بیشتر به صورت خبرهاى غیبى از حوادث آینده کارها و مذاکرات خصوصى، شفاى بیماران، حاملگى و خصوصیات مولود و غیره مى‌باشد.
  • ب) استدلال به توقیعات؛ علماى شیعه در رشته‌هاى مختلف اعتقادى، فقهى و اخلاقى به توقیعات حضرت مهدى عجل الله تعالی فرجه استناد و استدلال مى‌کنند، بعضى از علما اصل صدور توقیع از آن حضرت را از جمله دلایل وجود شریف آن بزرگوار شمرده‌اند، مانند مرحوم شیخ على اکبر نهاوندى در این باره چنین گفته است: «تمامت این توقیعات شریفه و مکتوبات منیفه از جمله دلایل بر ثبوت و اثبات وجود فائض الجود آن بزرگوار است، زیرا که مکتوب و توقیع بدون کاتب و موقع، بلکه مطلق اثر بدون مؤثر نشود و نشاید». در فقه نیز توقیعات را به منزله یک دلیل و حجت شرعى مى‌شمارند و در استنباط احکام به آنها استناد مى‌کنند، این کار با بررسى سند و ارزیابى راویان توقیع ـ از جهت دیانت و وثاقت ـ شروع مى‌شود، چنان که قاعده برخورد با هر حدیث و روایت همین است و پس از اطمینان یافتن از صحت سند، بر آن اعتماد مى‌کنند و به عنوان یک حدیث معتبر با آن مواجه مى‌شوند، آنگاه دلالت آن را به بحث مى‌گذارند، و در صورتى که در اخبار، معارضى براى آن یافت شود، طبق قواعد علم درایه و فقه، به چگونگى جمع بین هر دو، ترجیح نص بر ظاهر مى‌پردازند.
  • ج) خط توقیعات؛ به طورى که در چندین مورد راویان تصریح کرده‌اند، توقیعات مقدسه حضرت مهدى عجل الله تعالی فرجه به دستخط شریف خود آن حضرت صدور مى‌یافته و جمعى از بزرگان محدثین و وکلاى حضرتش با آن آشنا بوده و آن را مى‌شناختند و عباراتى همچون: «فوقع بخطه، بخط اعرفه، رأیت التوقیع بخطه و...» دلیل این مطلب است و بنابر بعضى از روایات، خط مبارک امام زمان عجل الله تعالی فرجه به خط پدر بزرگوارش بسیار شباهت داشته است و با توجه به این که در طول مدت نیابت نواب اربعه، این توقیعات به طور یکنواخت ظاهر مى‌گشت، شیوه‌اى کاملاً مطمئن براى یقین به صدور آنها از شخص امام علیه السلام بود و راه را براى افراد فرصت طلب و مغرض مى‌بست که هرگز نتوانند نامه‌هاى جعلى به نام آن حضرت درست کنند و مردم را به وسیله آنها فریب دهند. البته توقیعات را به خط امام علیه السلام معمولاً بعضى از افراد معتمد مشاهده مى‌کردند. سپس از روى آنها نسخه‌بردارى و رونویسى مى‌شد، یا مضمون آنها را به ذهن مى‌سپردند، ولى بعضى از توقیعات را به اقتضاى مصلحت در بین عموم شیعیان منتشر مى‌ساختند.
  • د) ارسال توقیعات توسط نواب خاص؛ بیشتر توقیعات حضرت مهدى عجل الله تعالی فرجه توسط نواب خاص آن جناب براى افراد ظاهر مى‌گشت و ارتباط کتبى با حضرتش فقط از طریق ایشان انجام مى‌گرفت و حتى وکلاى آن حضرت که در بلاد مختلف بودند، نامه‌هاى خود و دیگر افراد را به بغداد نزد نایب امام مى‌فرستادند و از او پاسخ دریافت مى‌کردند. شیخ طوسى در کتاب الغیبه مى‌گوید: «و در زمان سفیران ستوده آن حضرت، جمعى از افراد مورد وثوق بوده‌اند که از سوى سفراى منصوب شده اصلى، توقیعات بر آنان وارد مى‌شد...» و نیز صاحبنظران در شرح احوال و ذکر خصوصیات جمعى از وکلا، این نکته را متذکر شده‌اند. شایان تذکر است که طبرسى در احتجاج دو نامه از حضرت مهدى ارواحنا فداه به شیخ مفید نقل کرده است، این نامه‌ها توسط شخص مورد اعتمادى به شیخ مفید رسیده ولى نام آن شخص ذکر نشده است. چند تن از مؤلفین این دو نامه را در شمار توقیعات آن حضرت آورده‌اند. همچنین بعضى از معاصران پیامى که از سوى آن حضرت براى مرحوم آیت الله سید ابوالحسن اصفهانى، توسط مرحوم شیخ محمد کوفى شوشترى نقل شده، به عنوان توقیع ذکر کرده‌اند.
  • ه) مدت خروج توقیعات؛ توقیعاتى که در پاسخ به سؤالات صدور مى‌یافت، به طور معمول ظرف دو تا سه روز مى‌رسید، چنان که از چند روایت استفاده مى‌شود و این مدت در ذهن افراد متمرکز بوده است و برنامه نایبان چنین بوده که سؤالات و تقاضاهاى مراجعه کنندگان را در یک ورقه مى‌نوشتند، سپس جواب آنها یکجا مى‌آمد. البته نحوه دیدار نایب امام با آن حضرت فاش نشده است. و گاه جواب سؤالى را شفاهى مى‌گفتند که نایب شخصاً آن را ابلاغ مى‌کرد و بسا مى‌شد که از جهت مصلحتى که حضرت مهدى عجل الله تعالی فرجه الشریف مى‌دانستند اصلا جواب نمى‌فرمودند؛ مثلاً کسى از امام تقاضا دارد که برایش دعا کند تا خداوند به او فرزند پسرى عطا فرماید، ولى چون امام مى‌داند که چنین چیزى نصیب آن شخص نیست پاسخى نمى‌دهد. و مانند شخصى که جواب نامه‌اش نیامد، بعد معلوم شد که از مذهب تشیع برگشته و قرمطى شده است. و اما توقیعاتى که بدون سؤال و درخواست افراد صادر مى‌گشت وقت معینى نداشت و هر موقع که امام زمان صلاح مى‌دانست، توقیعى مى‌نوشت و مطلبى اظهار مى‌فرمود.

مطالب مطرح شده در توقیعات

موضوعاتى که در توقیعات حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه آمده است، شامل بسیارى از معارف و حقایق دینى و امور تربیتى و برنامه‌هاى زندگى فردى و اجتماعى مى‌باشد، که فهرست اجمالى آنها بدین قرار است:

  • الف) مباحث عقیدتى، در زمینه‌هاى مختلف توحید، نبوت، امامت، معاد و...؛
  • ب) امور اجتماعى، شامل مسائل اخلاقى، تربیتى، و شئون اقتصادى و مشکلات مالى؛
  • ج) وظایف و تکالیف شیعیان در عصر غیبت، بیان چگونگى توجه به خداوند، ایجاد زمینه‌هاى خودسازى، نحوه ارتباط با ایشان و پیروى از آن حضرت و آمادگى براى برپائى حکومت عدل گستر او؛
  • د) بیان قسمتى از احکام و مسائل فقهى در مورد نماز، روزه، حج، نذر، خمس، نکاح و...؛
  • ه) مطالبى در امور شخصى کسانى که از آن حضرت درخواست مى‌کردند از قبیل نامگذارى فرزند، آزادى برده و کنیز، انتخاب دوست، اجازه سفر و...؛
  • و) نصب و تأیید وکلا و نواب و دیگر امور مربوط به ایشان؛
  • ز) دفع خطر از شیعیان؛ در آن عصر که حکام ستمگر، براى شناسایى و شکنجه و آزار و نابودى شیعیان و پیروان اهل بیت علیهم السلام کمر بسته بودند و احیاناً نقشه‌هاى ماهرانه‌اى طرح مى‌کردند تا بلکه بتوانند تمامى آنها را از بین ببرند، تنها راه خلاصى از دامهاى شیطانى بدخواهان، همین توقیعات بود. مثلا یکبار که در مورد وکلا و نمایندگان حضرت مهدی علیه السلام نزد خلیفه غاصب سعایت شده بود، وى براى شناسایى و دستگیرى آنان چنین دستور داد افراد ناشناسى را همراه با پول نزد آنها به جاسوسى بفرستید، اگر کسى از آنها چیزى پذیرفت او را دستگیر کنید. در این هنگام از ناحیه مقدسه حضرت مهدى عجل الله تعالی فرجه خطاب به همه وکلا فرمانى صادر شد که از هیچ کس چیزى نپذیرند و خود را بى‌اطلاع نشان دهند. همچنین در یک زمان از سوى حضرت ولى عصر عجل الله تعالی فرجه دستورى صادر شد که از زیارت کاظمین و کربلا نهى کرده بودند. پس از چند ماه معلوم شد خلیفه در آن موقع دستور داده بود که هر کس به زیارت رود، در کمینش باشند و او را دستگیر کنند.
  • ح) بیزارى از منحرفان؛ در عصر غیبت صغرى افرادى به عناوین مختلف و با مقاصد گوناگون به دروغ ادعاهایى مى‌کردند و سعى داشتند دوستان و پیروان ائمه علیهم السلام را به سوى خود جلب کنند و آنها را فریب دهند و گمراه سازند و با توجه به این که این قبیل افراد کم و بیش در بین شیعیان آن زمان ـ و یا دست کم در بعضى از مناطق شیعه‌نشین ـ شهرت و احترامى داشتند و غالباً زیر پوشش ادعاى نیابت و سفارت حضرت مهدى عجل الله تعالی فرجه دامهاى خود را مى‌گسترانیدند، لذا خطر آنها براى شیعیان و مسلمانان، از خطر کفار مشرکین بدتر بود و افشاى تزویر و کشف نقاب از چهره کریه ایشان و طرد آنها از جوامع دینى، ضرورت داشت. از همین روى، توقیعات مهمى درباره این افراد و بیزارى حضرت ولى‌عصر از آنها، از سوى آن جناب صدور یافته و مایه رسوایى و انزواى آنها شده است.

توقیعات در آثار بزرگان

ظاهرا نخستین کسى که توقیعات را جمع‌آورى کرده است محدث گرانقدر عبدالله بن جعفر حمیرى مى‌باشد. او از جمله اصحاب امام رضا و امام جواد و امام هادى و امام عسکرى علیهم السلام بوده، عصر غیبت صغرى را نیز درک کرده، و توقیعات را به خط امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف دیده است. از عبارت نجاشى برمى‌آید که توقیعات امام حسن عسکرى علیه السلام را تدوین کرده است، گرچه آقا بزرگ تهرانی می گوید: «التوقیعات الخارجة من الناحیة المقدسة...».

فرزندان او احمد و جعفر و حسین و محمد نیز همگى با حضرت ولى عصر ارواحنا فداه مکاتبه داشته‌اند که سه توقیع در پاسخ به سؤالات محمد بن عبدالله حمیرى در کتاب احتجاج آمده است. همچنین زیارت معروف «آل یس» و دعاى بعد از آن، ضمن توقیعى خطاب به او صادر شده است.

همچنین در منابع اولیه حدیث همچون: کافى؛ کمال الدین؛ الارشاد؛ الغیبة شیخ طوسى؛ احتجاج و غیره و نیز مجموعه‌هاى بزرگ حدیث و کتب معتبره متأخرین مانند: بحارالانوار؛ وسائل الشیعه؛ وافى و مستدرک الوسائل، در فصل هاى خاص و یا به طور پراکنده، توقیعات بسیارى آمده است.

در عصر حاضر نیز آثار ارزشمندى در این زمینه انتشار یافته است، از جمله: تاریخ الغیبة الصغرى؛ کلمة الامام المهدى، ترجمه فارسى و استدراک؛ توقیعات مقدسه، اثر جعفر وجدانى؛ مجموعه سخنان، توقیعات و ادعیه حضرت بقیة الله، از خادمى شیرازى؛ نواب اربعه، راسخى نجفى.

نمونه‌ای از توقیعات

از محمد بن ابراهیم بن مهزیار نقل شده که گفت: وارد عراق شدم در حالی که شک و تردید داشتم، پس این توقیع برایم صادر گشت:

«به مهزیارى بگو آنچه از سخنان دوستانمان در منطقه خودتان نقل کردى، دانستیم. به آنها بگو: مگر سخن خداوند را نشنیده‌اید که فرموده: اى کسانى که ایمان آورده‌اید اطاعت کنید خدا را و اطاعت کنید رسول و ولى امر خودتان را. (سوره نساء، ۵۹) آیا جز این فرمان که تا روز قیامت وظیفه را مشخص کرده دستور دیگرى هست؟ مگر نمى‌بینید که خداى عزوجل برایتان پناهگاه هایى قرار داده تا بدانها پناه برید و نشانه‌هایى نهاده که به وسیله آنها راه یابید، از عهد آدم علیه السلام تا زمانى که امام قبلى (حضرت عسکرى علیه السلام) ظاهر گردید، هرگاه نشانه و روایتى ناپدید شد، نشانه و پرچمى دیگر آشکار گردید و هر زمان که ستاره‌اى افول نمود، ستاره دیگرى طلوع کرد و چون خداوند او را قبض روح فرمود پنداشتید که پروردگار عزوجل وسیله و واسطه بین خود و خلقش را قطع نمود، هرگز چنین نبوده و نخواهد بود تا روز رستاخیز فرارسد، و امر خداوند آشکار گردد و آنان را خوش آیند نباشد.

اى محمد بن ابراهیم در آنچه که به سوى آن گام برداشته‌اى تردید به خود راه مده که خداوند زمین را از حجت تهى نگذارد، مگر نه پدرت پیش از وفاتش به تو گفت: هم اکنون کسى را بیاور که این سکه‌هاى طلا را سنجش و قیمت گذارى کند و چون انجام این کار به تأخیر افتاد و پیرمرد ترسید مبادا پیش از عملى شدن دستورش درگذرد، به تو گفت تو آنها را براى خودت قیمت کن. آنگاه کیسه بزرگى بیرون آورد و به تو داد و سه کیسه و همیانى که سکه‌هاى مختلفى در آن بود نزد خود داشتى. پس آنها را ارزیابى کردى و در آن کیسه گذاشتى و پدرت با مهر خود آن را مهر کرد و به تو گفت تو نیز مهر کن، پس اگر زنده ماندم خودم به آن سزاوارترم و چنانچه از دنیا رفتم از خداوند اول نسبت به خودت و بعد در مورد من بپرهیز و مرا خلاص کن و چنان باش که به تو گمان دارم. خداوند تو را بیامرزد، دینارهاى اضافى را که بر مجموع سکه‌هاى مربوط به منظور داشته‌اى که کمى بیش از ده دینار بود از آنها بیرون بیاور، و از سوى خود باز پس گیر که زمانه از گذشته دشوارتر است. خداوند ما را کفایت مى‌کند و وکیل خوبى است».

پانویس

  1. علی اکبر دهخدا، لغت نامه، ج ۵، ص ۷۱۴.
  2. فرهنگ معین، ذیل واژه توقیع.
  3. موعود شناسی و پاسخ به شبهات، علی اصغر رضوانی، ص ۳۶۳.
  4. غلامرضا صالحی، ماهیت شناسی توقیعات حضت مهدی علیه السلام، فرهنگ کوثر، تابستان ۱۳۸۹، شماره ۸۲.
  5. تاریخ الغیبة الصغرى، ص ۴۳۰ به بعد.
  6. الغیبة، شیخ طوسى، ص ۱۹۵؛ بحارالانوار، ج۵۱ ص۳۷۶.
  7. الغیبة، شیخ طوسى، ص۱۹۲ـ۱۹۳ و مشابه این اعجاز در کمال الدین، ج۲ ص۴۸۸.
  8. کلمة الامام المهدى، ترجمه فارسى، ج۱ ص۱۹۴.
  9. العبقرى الحسان، ج۲ ص۲۰۸.
  10. تاریخ الغیبة الصغرى، ۴۳۰؛ حکمة الامام المهدى، ج۱ ص۳۹۹.
  11. مناقب، ج۳ ص۵۳۳.
  12. الغیبة، ص ۲۵۷.
  13. کلمة الامام المهدى، ج۱ ص۱۴۵.
  14. احتجاج، ج۱ ص۳۱۸ ـ ۳۲۵.
  15. مستدرک سفینة البحار، ج۸ ص۳۴۱.
  16. الغیبة، شیخ طوسى، ۱۸۴-۱۹۰؛ تاریخ الغیبة الصغرى، ص۴۳۵.
  17. الغیبة، شیخ طوسى، ص۱۹۵.
  18. الارشاد، شیخ مفید، ص۲۳۲.
  19. کلینی، کافى، ج۱ ص۵۲۵.
  20. کافى، ج۱ ص۵۲۵.
  21. رجال، نجاشى، ص۱۵۲؛ معجم رجال الحدیث، ج۱۰ ص۱۴۵.
  22. الذریعه، ج۴ ص۴۰۱.
  23. کمال الدین، ج۲ ص۴۸۶؛ بحارالانوار، ج۵۳ ص۱۸۵؛ کلمة الامام المهدى، ج۱ ص۳۶۲.

منابع

  • دایرة المعارف تشیع، ج۵، مدخل "توقیعات امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف" از سید مهدى حائرى.
  • ماهیت شناسی توقیعات حضرت مهدی علیه‌السلام، غلامرضا صالحی، فرهنگ کوثر، تابستان ۱۳۸۹، شماره ۸۲.